English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6386 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
freight and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
carriage and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
Other Matches
cif U بیمه و هزینه حمل
insurance and freight cost U هزینه بیمه و حمل
cost insurance, freight U قیمت بیمه و هزینه حمل
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
finances U پرداخت هزینه
financing U پرداخت هزینه
financed U پرداخت هزینه
finance U پرداخت هزینه
deferred dobit U پیش پرداخت هزینه
unobligated U هزینه پرداخت نشده
deferred charges U پیش پرداخت هزینه
deferred dobit U تعویق در پرداخت هزینه
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
charges prepaid U هزینه پیش پرداخت شده
freight paid to U هزینه حمل پرداخت شده
fpad U هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
freight prepaid U هزینه حمل پیش پرداخت شده
carriage paid to U هزینه حمل به حامل پرداخت شده
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
dcp U to paid carriage/freight هزینه حمل پرداخت شده
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
cip U to paid insurance carriageand هزینه حمل وبیمه پرداخت شده
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
margin land U حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance U بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause U مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
continuation clause U مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policies U بیمه نامه ورقه بیمه
reassurances U بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance U بیمه اتکایی بیمه ثانوی
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
assurances U بیمه
assurance U بیمه
aids to trade U بیمه
insurance premium U حق بیمه
assurer U بیمه گر
premiums U حق بیمه
premium U حق بیمه
insurers U بیمه گر
underwriter U بیمه گر
underwriters U بیمه گر
insurance U بیمه
insurance U حق بیمه
insurer U بیمه گر
insurance permium U حق بیمه
insurer, underwriter U بیمه گر
cost,insurance,freight and exchange(cif& U بیمه
level premium U حق بیمه
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
assurance U گستاخی بیمه
assurance U بیمه عمر
cargo insurance U بیمه محموله
assures U بیمه کردن
assurances U گستاخی بیمه
cargo insurance U بیمه بار
cargo insurance U بیمه محمولات
blanket insurance U بیمه کلی
assuring U بیمه کردن
term insurance U بیمه موقت
assure U بیمه کردن
assured U بیمه شده
assured U بیمه گزار
health insurance U بیمه بهداشتی
life assurance U بیمه عمر
insurable U بیمه کردنی
life assurance U بیمه جان
insurant U بیمه گذار
insurance policy U قرارداد بیمه
insurance policies U سند بیمه
insurance policies U بیمه نامه
insurance policies U قرارداد بیمه
insurance U پول بیمه
actuary U متخصص بیمه
actuary U کارشناس بیمه
actuaries U متخصص بیمه
actuaries U کارشناس بیمه
insurable U بیمه شدنی
insurability U بیمه برداری
insurance policy U بیمه نامه
insurance policy U سند بیمه
insurance cover U پوشش بیمه
insurance company U شرکت بیمه
insurance certificate U گواهی بیمه
insurance certificate U بیمه اتکایی
insurance certificate U بیمه مشترک
insurance broker U واسطه بیمه
insurance broker U دلال بیمه
insurance agent U نماینده بیمه
insurance agent U عامل بیمه
insurable U قابل بیمه
joint insurance U بیمه اشتراکی
leading insurer U بیمه گر اصلی
national insurance U بیمه ملی
national insurance U بیمه اجتماعی
industrial insurance U بیمه صنعتی
marine insurance U بیمه دریایی
reinsurance U بیمه اتکایی
reinsurance U بیمه اتکائی
reinsurer U بیمه گر اتکائی
social insurance U بیمه اجتماعی
fire insurance U بیمه حریق
life insurance U بیمه زندگی
life insurance U بیمه عمر
reinsurance U بیمه مجدد
assurer U بیمه کننده
property insurance U بیمه دارائی
marine insurance U بیمه بحری
old age insurance U بیمه بازنشستگی
pension insurance U بیمه بازنشستگی
accident insurance U بیمه حوادث
accident insurance U بیمه تصادفات
hull insurance U بیمه بدنه
health insurance U بیمه تندرستی
health insurance U بیمه بهداشت
insure U بیمه کردن
policy holder U دارنده بیمه
assurable U بیمه کردنی
assurances U بیمه عمر
coinsurance U بیمه مشترک
policies U بیمه نامه
liability insurance U بیمه بدهی
unemployment insurance U بیمه بیکاری
policy U بیمه نامه
coinsurance U بیمه اتکایی
co insurance U بیمه مشترک
wagering policy U بیمه قماری
comprehensive insurance U بیمه کامل
premiums U مبلغ بیمه
comprehensive insurance U بیمه جامع
class d allotment U کسورات بیمه
premiums U وثیقه حق بیمه
liability insurance U بیمه تعهدی
premium U وثیقه حق بیمه
insured U بیمه گذار
premium U مبلغ بیمه
deductible U فرانشیز بیمه
to u. a policy of insurance U سند بیمه
contingency insurance U بیمه احتیاطی
insured, policy holder U بیمه شده
insured U بیمه شونده
insured U بیمه شده
credit insurance U بیمه اعتبار
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
reasure U دوباره بیمه کردن
proposal form U فرم درخواست بیمه
public liability insurance U بیمه تعهدات عمومی
assuring U بیمه کردن عمر
assures U بیمه کردن عمر
assuror U بیمه کنندهء عمر
professional liability insurance U بیمه تعهدات شغلی
policy holder U دارنده بیمه نامه
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
floating policy U بیمه نامه متغیر
assure U بیمه کردن عمر
contingency cover U بیمه حمل احتیاطی
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
prohibited risk U خطر بیمه نشدنی
all risk insurance U بیمه تمام حوادث
to be privately insured U بیمه خصوصی داشتن
socialized medicine U بیمه پزشکی همگانی
fire insurance U بیمه اتش سوزی
assurer U بیمه کنندهء عمر
insure U بیمه بدست اوردن
average U متوسط خسارت در بیمه
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
reinsure U دوباره بیمه کردن
Recent search history Forum search
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1due amount
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
0معادل دهلیز خسارت در بیمه loss corridor
0مفهوم loss corridor یا دهلیز خسارت در بیمه
0موقع پرداخت الکترونیکی مبلغی نوشته شده درجایی که پرداخت کننده بایدمبلغ بزند
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com